خبرگزاری مهر - گروه دین و آئین- فاطمه علی آبادی: امروز ۲۵ شهریورماه سالروز وفات مدافع بیدار مکتب تشیع مرحوم آیت الله «سیدمرتضی عسکری» است. سید مرتضی سال ۱۲۹۳ شمسی در خاندانی علم و دانش پرور در سامرا متولد شد. پدر بزرگوار ایشان، آیت الله سید محمد حسینی معروف به شیخ الاسلام فرزند آیت الله سید اسماعیل شیخ الاسلام و داماد آیت الله میر محمد شریف عسکری تهرانی معروف به خاتمالمحدثین بود.
ایشان از ده سالگی به حوزههای علوم دینی پای گذاشت و مقدمات و بخشهایی از سطوح را در همان شهر تحصیل کرد و در سال ۱۳۱۰ شمسی در عصر مرجعیت آیت الله حائری به حوزه علمیه قم مشرف و ادامه دروس سطوح را در محضر بزرگانی همچون آیت الله شیخ محمدحسین شریعتمدار ساوجی و آیت الله سید شهاب الدین مرعشی در فقه، اصول، لمعه، قوانین، رسایل و مکاسب و بخشی از کفایه را تلمذ کرد. ایشان سپس از آنجا به سامراء بازگشت و ادامه کفایه و فقه اجتهادی و اصول خارج را از محضر اساتید بزرگ از جمله آیتالله آقا میرزا حبیب الله اشتهاردی و آیتالله سید محمدرضا شوشتری فراگرفت.
ایشان یک عمر با تلاش پر ثمر و جهاد خستگی ناپذیر در راه اعتلای اندیشه تابناک اسلامی و حراست از مکتب درخشان علوی و فاطمی قلم زد تا بتواند غبار سازمان یافته تحریف را از چهره دین کنار بزند، او خود میگفت: از اول، بر پیشانی ام نوشتم: «تو وقف اسلام هستی!» و تا امروز، به وقف، عمل کردهام. استاد از بنیانگذاران نهضت بازگشت به قرآن و حدیث در حوزههای شیعه محسوب میشود و با درک ژرف و فهم عمیق از معارفِ بلند اسلام، در تلاش گسترده و اهتمام جدی برای قیام به تکلیفی که بر دوش عالمان و مصلحان است، دمی آرام ننشست.
بر همین اساس برای واکاوی شخصیت علمی و تالیفات آیت الله سید مرتضی عسکری با آیت الله نجم الدین طبسی عضو جامعه مدرسین حوزه قم به گفتگو پرداختیم که حاصل آن را در ادامه میخوانید:
*ویژگی آثار آیت الله سید مرتضی عسکری چه بود؟
علامه عسکری از بزرگان عالم تحقیق و از محققین به نام جهان اسلام بود، ایشان از مفاخر شیعه محسوب میشود. آن مرحوم آثار بسیار و تالیفات گرانسنگی از خود به یادگار گذاشت، آثاری که هر کدام در جای خود خلائی را پر کرد به گونهای که امروزه کتابخانههای اسلامی به یک یک کتابهای ایشان نیازمند هستند. علامه با این تالیفات از حریم تشیع و مکتب اهل بیت (ع) جانانه دفاع کرد.
مرحوم آیت الله خویی در کتاب «معجم رجال الحدیث» وقتی به عبدالله بن سبا میرسند از علامه عسکری به جهت تألیف کتابی به نام «اسطوره عبدالله بن سبا» تجلیل و قدردانی میکنند. تمام کتابهای ایشان محققانه و در عین حال با شیوهای آرام و به دور از هر گونه پرخاشگری تألیف شده است. استاد علامه در آثار و تالیفات خویش مطالب را به گونهای بیان نکرده است که عواطف طرف مقابل را جریحهدار و او را وادار به عکس العمل کند.
*مقصودتان از این کلام آن است که اهل سنت همه مطالبی را که در آثار ایشان ذکر شده قبول دارند؟
بله اهل سنت در برابر مطالب ایشان موضع گیری نمیکنند چرا که علامه در تمام کتابها و تالیفات خود محکم، مستدل، مستند و در عین حال آرام سخن میگویند برای همین است که برادران اهل سنت آثار ایشان را مطالعه میکنند اما نمیتوانند در مقابل آن موضع گیری داشته باشند چرا که همه مطالب مستند و از کتب خودشان است.
فراموش نمیکنم روزی مرحوم علامه به بنده فرمودند: یک سال تمام، هر هفته، روزنامه المدینه عربستان سعودی ضمیمه ای با موضوع یهودی بودن یا نبودن عبدالله بن سبا را منتشر میکرد تا واقعیت این شبهه و اتهام که گفته میشد اساس مکتب تشیع عبدالله بن سبا یهودی است، مشخص شود؛ در این یک سال عدهای از علمای سعودی منکر و جمعی آن را تأیید میکردند.
همان زمان رایزن جمهوری اسلامی ایران در عربستان مقالات این نشریه را جمع آوری و به دست علامه رساند و ایشان آن مقالات را به کتاب تبدیل و نام آن را کتاب عبدالله بن سبا نامید. این کتاب در همان دوران موجی از تردید و عقب نشینی را در جهان اسلام به خصوص در بین سلفیها که همواره اصرار داشتند ریشه مکتب تشیع عبدالله بن سبا یهودی است، ایجاد کرد.
البته این کتاب موافقان و مخالفان بسیاری داشت اما در نهایت بعضی از علمای اهل سنت بیان کردند که ماجرای نسبت دادن عبدالله بن سبا یهودی به مکتب تشیع شبهه و دروغی بیش نیست اما ما نمیتوانیم آن را تکذیب کنیم چرا که با این تکذیب هر چه در طول تاریخ ساختهایم بر سرمان ویران خواهد شد، مکتب تشیع برگرفته از اندیشه و فکر آل محمد (ع) است؛ بنابراین ما نمیتوانیم بگوییم ریشه مکتب تشیع عبدالله بن سبا است.
بر این اساس این کتاب بسیار منشأ اثر در جهان تشیع و تسنن شد و افراد بسیاری را آگاه ساخت تا کمتر از این سخنان ناروا به زبان جاری کنند چرا که ریشه تشیع غدیر، قرآن کریم و کلام پیامبراکرم (ص) است.
*بر اساس مطالب بیان شده آیا علامه به تقریب مذاهب معتقد بود؟
بیانات علامه طوری نبود که دافعه داشته باشد و همواره محققانه و عالمانه سخن میگفت.
*برگردیم به بحث، ایشان آثار و تالیفات متعددی داشتند. مهمترین آنان کدام است؟
علامه آثار فراوانی داشتند اما میتوان گفت کتاب «معالم المدرستین» یکی از بهترین تالیفات ایشان است که به بررسی مسائل کلامی مختلف از دیدگاه شیعه و سنی میپردازد. بنده معتقدم این اثر باید به عنوان کتاب درسی در حوزه و دانشگاه تدریس شود. علامه در این کتاب مکتب اهل بیت (ع) را با مکتب خلفا یا به عبارت دیگر خط سقیفه را با جریان غدیر آن هم به شیوه استدلالی و مستند مورد مقایسه قرار میدهد. تا خواننده این کتاب، شاهد گشوده شدن آفاق دیگری از اسلام باشد و به عظمت مکتب تشیع و اسلام ناب محمدی پی ببرد؛ بنابراین اگر کسی این کتاب را مورد مطالعه قرار دهد طالب مکتب حق و حقیقت میشود. علامه عسکری تالیفاتی نیز درباره ائمه اطهار (ع) دارد.
لازم به ذکر است تجلیل و تکریم علامه به معنای آن نیست که ایشان دارای عصمت بوده و معصوم هستند چرا که هر انسانی غیر از معصومین (ع) ممکن است دچار خطا و اشتباه شود. اما در مجموع بزرگانی همچون سید مرتضی عسکری از نوادر دهر بودند و با بیان و قلمشان به مذهب خدمت کردند.
*علامه در تألیف این کتب چه اهدافی را دنبال میکرد؟ به دنبال چه بود؟
استاد سید مرتضی عسکری به دنبال پر کردن خلاءهای جامعه اسلامی و مدافع بیدار مکتب تشیع بود. از مهمترین ویژگیهای علمی ایشان آن بود که علامه انسانی مستبد به رأی نبود، اگر کسی نظر ایشان را با استدلال رد میکرد، میپذیرفت.
علامه آثار فراوانی داشتند اما میتوان گفت کتاب «معالم المدرستین» یکی از بهترین تالیفات ایشان است که به بررسی مسائل کلامی مختلف از دیدگاه شیعه و سنی میپردازد
خاطرم هست اوایل جنگ تحمیلی به جهت مباحثه علمی و تاریخی به منزل ایشان در تهران رفتم. علامه مدعی بود زبیر توبه کرد و از جنگ نگریخت، ایشان میگفت اگر بگوییم زبیر توبه نکرد به امیرمومنان (ع) خدمت نکردیم اما اگر بگوییم زبیر توبه کرد این مظلومیت و حقانیت امیرمومنان (ع) را میرساند، بنده به ایشان عرض کردم خیر، حتی اگر ما بگوییم که زبیر از جنگ فرار کرده باز هم حقانیت امیرمومنان (ع) ثابت است، چرا که پیامبر (ص) فرمودند کسی که از جنگ فرار کند کافر است، بنابراین اگر جنگ حق بود چرا زبیر فرار کرد و اگر باطل بود چرا این جنگ را راه انداخت. علامه بدون هیچ پافشاری استدلال بنده را پسندید و پذیرفت.
مسئله دیگری که بنده و علامه بر سر آن مباحثه داشتیم مسئله قتل خلیفه سوم بود. ایشان معتقد بود که نباید این قضیه اتفاق میافتاد، بنده گفتم مگر این نیست که پیامبر (ص) فرمودند عمار با حق است و حق با عمار؛ عمار در قضیه قتل خلیفه سوم بود حتی در کتابها آمده که تیر خلاص را عمار زد، ایشان این نظر را نیز پذیرفت و از عقیده خویش عقب نشینی کرد.
یا خاطرم هست در کرمان خدمت علامه بودم. علامه آن زمان منکر زیارت عاشورا بود، من از ایشان جریان را پرسیدم و چنین پاسخ دادند ما اینجا زیارت عاشورا میخوانیم و دشمنان را لعن میکنیم در پاکستان و نقاط دیگر شیعیان را میکشند؛ عرض کردم خواندن زیارت عاشورا ممکن است سبب کشتار مسلمانان شود که این یک بحث است و مستند بودن یا نبودن زیارت عاشورا بحث دیگر؛ سید مرتضی عسکری فرمودند مرحوم خویی در یکی از روات سند زیارت عاشورا اشکال وارد کرده است؛ عرض کردم زیارت عاشورا سه سند دارد و آن راوی که مورد اشکال آیت الله خویی است در هر سه سند وجود ندارد.
بنده به علامه عرض کردم شما میدانید کتاب شفاء الصدور برای چه کسی است؟ این کتاب سید طهرانی شاگرد میرزای شیرازی در سامرا است که یک جلد راجع به سند زیارت عاشورا مطلب نوشتند، علامه گفت من ندیدم، ایشان بدون هیچ تعصبی کلام صحیح و حق را میپذیرفت و اگر از مطلبی اطلاع نداشت بدون موضع گیری میگفت که اطلاعی ندارم. حرف حق و مستدل را از هر کسی میپذیرفت.
خاطرهای دیگر نقل کنم اینکه یکبار که خدمت ایشان بودم صحبت از علامه سید جعفر مرتضی شد. علامه عسکری بسیار ایشان را تجلیل و تکریم کرد و به بنده گفت در ایران بلکه در کره زمین مثل ایشان وجود ندارد. مرحوم احترام زیادی برای محققین و اهل علم قائل بود. ۴۱ سال پیش که ما طلبه جوانی بودیم و برای برخی کارهای علمی و تحقیقی محضر علامه میرسیدیم مورد استقبال و احترام ایشان قرار میگرفتیم علامه به ما میگفتند تا قبل از دیدار شما گمان میکردم تحقیق تاریخی در قم مرده اما با دیدن شما امیدوار شدم. ایشان دراحترام گذاشتن به اهل علم به کوچک و بزرگ بودن فرد توجه نمیکرد.
نظر شما